بوی میس دیور و چند رایحهی شیرین دیگر مثل صداهای همهمهی منشی و مراجعین در هم پیچیده.
پرسنل کراواتی،پزشک های مومش کردهی زیبارو،مراجعینی که که شالهایشان توی کمدهای خانه شان است.آراسته و زیبا.
من با چادر و بی آرایش،با چشمهای پفکرده و قرمز از هوا نشسته ام و دارم با دخترهای اینجا توی ذهنم دیالوگ میکنم.
انتخاب آنها بهانهای است که به انتخاب خودم عمیق فکر کنم.من چرا چادر می پوشم؟اگر یکی از آنها از من بپرسد چه میگویم؟چرا این سختی را به خودم هموار میکنم؟چرا و چراهای دیگر یکی بعد از دیگری می آیند و عاشقِ نهفته در دلم بی قضاوت، آرام پاسخ میدهد.
آرامِ آرام...
حس از نو...برچسب : نویسنده : faarda بازدید : 48